در خصوص اعتقاد به مهدویت و ظهور منجی جهانی دو نوع اثر را میتوان بررسی کرد: اوّل آثار عملی که بر این باور مترتّب است؛ یعنی اگر به ظهور مهدی اعتقاد داشته باشیم، چه کار باید بکنیم. این همان بحث انتظار بود که در بخش پیشین گذشت. دستة دوم آثاری است که به لحاظ نظری و گرایشی بر این اعتقاد مترتّب است که به این لحاظ میتواند پاسخی دیگر به چرایی بحث انتظار باشد؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا انتظار واقعی که شرحش در بخش قبل گذشت، این آثار را در جان آدمی به ارمغان میآورد که اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1. تحقّق خوف و رجای معقول در تمام تلاشهای اجتماعی.
1 ـ 1. رجای معقول (خوشبینی به آینده بشر):
دربارة آیندة بشر نظرات مختلف است. برخی میگویند شر و فساد و بدبختی، لازمة لاینفک حیات بشری است و لذا زندگی بیارزش است و عاقلانهترین کارها خاتمه دادن به حیات و زندگی است.برخی هم معتقدند: بشر در اثر پیشرفت حیرتآور تکنیک و ذخیره کردن انبارهای وحشتناک وسایل تخریبی، به مرحلهای رسیده که بیش از یک گام با گوری که با دست خود کنده فاصله ندارد؛ در حالی که در منظر ما، ریشة فسادها و تباهیها نقص روحی و معنوی انسان است. انسان هنوز دورة جوانی و ناپختگی را طی میکند و خشم و شهوت بر او و عقلش حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش میرود. نه شر و فساد لازم لاینفک طبیعت بشر است و نه جبر تمدّن، فاجعة خودکشی دسته جمعی را پیش خواهد آورد؛ بلکه جریان مبارزة حقّ و باطل ادامه مییابد و جلو میرود تا آنجا که در نهایت منجر به حکومت عدل حضرت مهدی(عج) خواهد شد و چنین نیست که زحمات اصلاحگران به سرانجام نرسد (مطهری، 1371: ص 59 و 60، و نیز 1372 الف: ص 58).
انسان در حالت عادی وقتی فراوانی ظلم و فساد و غلبة ظاهریِ ظالمان را در جهان میبیند، گاه با خود میاندیشد که آیا میتوانیم در مقابل این موج عظیم کاری از پیش ببریم و وعده ظهور به ما میگوید که همه کارهای شما به سرانجام میرسد: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیا (21): 105).
1 ـ 2. خوف معقول ( امید واهی نداشتن به تلاشهای خود): وعدة منجی جهان در عین حال به ما میگوید که به تلاشهای خودتان فی نفسه امید نامحدود نداشته باشید؛ یعنی از خودتان انتظار نداشته باشید که کلّ عالم را به تنهایی اصلاح کنید. اقدامات شما شرط لازم برای اصلاح جهانی است؛ امّا شرط کافی نیست؛ یعنی خلاصه جامعه بشری در سیر تکاملیاش از مهدی بینیاز نخواهد بود.
2. توجّه به کیفیت به جای توجّه به کمیت: در تلاشهای اجتماعی آنچه مهم است، تقویت فرهنگی و معنوی جبهة حق است که این اقدام کیفی است، نه کمّی؛ یعنی آنچه مقدّمة ظهور است این نیست که به لحاظ شناسنامهای تعداد مسلمانان یا شیعیان افزایش یابد؛ بلکه آنچه اولویت بیشتری دارد، این است که انسانها تشنة حقیقت و عدالت شوند؛ پس تعداد یاران اوّلیه و اصلی حضرت شاید کم باشد؛ امّا چنانکه گفتیم، به لحاظ کیفیت در زمرة برترین انسانهایند که هر یک میتواند انقلابی در جانها ایجاد کند. به تعبیر یکی از بزرگان، یاران مهدی اشخاصی از سنخ امام خمینی یا بالاتر از او خواهند بود. در واقع اینکه خوبان هم باید به نهایت کار خود برسند، تاکید مهمّی است بر اینکه بیش از کمّیت به کیفیت باید اندیشید.
3. خروج از پارادایمهای رایج در تفکر غربی: دورة جدید، دورة سیطرة فرهنگی جهان غرب بر عالم است و منتظر واقعی انسانی است که تحت این سیطره واقع نمیشود. ما امروزه بسیاری از سخنان، گرایشها، رفتارها و … را به گونهای تنظیم میکنیم که در جهان مدرن و با الگوهای مدرن مقبولیت داشته باشد. از باب نمونه میتوان به همین مسألة جهانیشدن اشاره کرد؛ در حالیکه معتقد به ظهور مهدی، با معادلاتی رفتار میکند که در ظرف محدود معادلات دنیایی رایج در جهان مدرن نمیگنجد؛ بدین سبب، تمام معادلات آنها را به راحتی به هم میریزد که باز در این زمینه, نگاهی به سیرة زندگانی امام خمینی میتواند عبرت آموز باشد
آخرین نظرات